ختم وترحیم خوانی مجمع الذاکرین
3.8K subscribers
472 photos
277 videos
349 files
1.28K links
کانال اشعار ترحیم
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEw6y-kmuMSXvCd9Tg
پندیات ،نصایح و اشعار ترحیم از ابتدا تا انتهای مجلس ختم
با مدیریت ذاکراهلبیت کربلایی محمدمسلمی

@moslemi124

ارتباط با مدیر☝️
Download Telegram
#پندیات

ایدل دمی بیدارِ  شو /چون سوی گورت میبرند
بردوش یاران  هدیه ای/برمار ومورت میبرند
راضی نباشی زین عمل /آخر به زورت میبرند
بر خانهٔ تاریک وتنگ /هم سوت وکورت میبرند
باید روی اندر سفر
رفتند و یاران سربسر

✔️✔️✔️✔️

برخیز زین خواب گران/ باید روی از این جهان
پیمانه چون لبریز شد/باید روی پیرو جوان
این قد شمشاد توهم/روزی شود مثل کمان
ای وای از روزجزا/گردد گناه تو عیان
نبود جهانت را وفا
این عمر را نبود بقا
✔️✔️✔️



یکدم برو اندر مزار/عبرت بگیر با حال زار
خفتند و خاموش از سخن /رعنا جوانان گل عزار
شاه وگدا بایک کفن /  گشتند زدنیا رهسپار
نه یار گردد قدرتت /نه باشدت راه فرار
درزیر خاک گردی نهان
گم میشود نام ونشان

✔️✔️✔️✔️

بشنو مکن ظلم وجفا /بینی یقین روز جزا
منما  جفا بر این وآن  /  دیگر نما جانا حیا
یک زره از خیرو زشرّ/ آنجا حساب آرد خدا
گر باشدت حب علی / یاری کند آنجا ترا
دنیا به مثل کشتزار
تخم نکو درآن بکار
✔️✔️✔️✔️

جانا بیا عصیان مکن/خودرا جزا گریان مکن
بنما محبت ای عزیز /قلب کسی لرزان مکن
تاروزی تو با خداست/ خواهش از این وآن مکن
روزی مبر از دیگران/خوشحال زخود شیطان مکن
بشنو(صفا) منما دراز
دست سوی کس جز چاره ساز

شاعر قاسم جناتیان قادیکلایی
#پندیات


ای دل در این زمانه رسم وفا نباشد
این عالم فنا را هرگز وفا نباشد
چون کودکان به بازی مشغول کار دنیا
جز جمع ملک ومالت فکری ترا نباشد
عمری گذشت صد حیف اندر ره بطالت
آخر ترا به یاد روز جزا نباشد
گیرم که خون خلق را برجای آب نوشی
آخر ترا فرار از عدل خدا نباشد

گیرم که چون سکندر عالم شوی مسخر

جز یک کفن به قامت قسمت ترا نباشد

گیرم به مثل بلبل اینجا سخن بگویی

در دادگاه خالق حرفی ترا نباشد

زین قافله یکایک رفتند بسوی منزل

کس قادر گریز از حکم قضا نباشد

صد سال اگربمانی دراین

سرای فانی

از چنگ مرگ بالله کس را رها نباشد

این جمله را بباید با آب زر

نوشتن

جانا به فکر خود باش کس
فکر ما نباشد
برخیز بار خود بند آماده سفر باش
درد اجل بگیری آ ن را دوا نباشد
گیرم که حکم رانی دنیا بود به مشتت
پیک اجل چو آید چون وچرا نباشد


شاعر حاج قاسم جناتیان به غیر از چند بیت
#پندیات

ای خفته در جهالت خیز و دمی زخوابت
توغافلی زعمر و کم کم رسد شبابت
ازعمر رفته  خویش تو باخبر نگردی
یک دم  به حال زارت دیدهٔ تر نگردی
عمر گذشتهٔ ما دوباره بر نگردد
همچو درخت خشکی است دوباره تر نگردد
درس وفا بیاموز جانا تو در زمانه
آخر اسیر مرگی جانا به هر بهانه
هرکس برای عمرش امر قضا نوشتند
پیمانه چون شود پر سِیْرِ فنا نوشتند
شخصی بیافتد ومرگ  براو رسد زمانه 
وان دیگری مریضی بهرش شود بهانه
یک تن به شهر غربت گیرد اجل رهش را
کس نیست وتا به زانو گیرد دمی سرش را
یک تن به مثل شداد ظلم جفا نماید
یک تن به مثل حاتم بر خلق وفا نماید
شخصی به مثل قارون گنجش تمام دین شد
بر حکم عدل خالق بلعیده در زمین شد
شخصی به مثل شداد سازد بهشت دنیا
وان دیگری چو میثم با آن سرشت زیبا
سرمیدهد سر دار تا سر به بند نباشد
از ظالمان عصرش در قید بند نباشد
یک تن چوشمر ملعون بر عالمی جفا  کرد
همچو حسین زهرا سر از قفا جدا کرد
شانزده سفر پیاده اعمال حج بپا کرد
یک عمر عبادت خویش بهر هوس فنا کرد
گفتم از این موارد هوشیارتر بمانی
تا دست خالی موکب در این سفر مرانی
جانا روی به جائی که یار و یاورت نیست
هوشیار شو مگر  که مرگ بر تو  باورت نیست
آمادهٔ سفر باش قبل از رسیدن مرگ
عصیان وهم پلیدی  ای جان من بکن ترک
از شعرت ای (صفا) گر یک تن زخواب خیزد
بهرِ جزایت حیدر از کوثر آب  ریزد

شاعر حاج قاسم جناتیان
دوستان صمیمی دو:
#پندیات

🔹🔹🔹🔹🔵🔵🔵🔵🔷🔷🔷🔷🔴🔴🔴🔴🔴🎤🎤🎤

عاقبت عمر بشر روزی به پایان میرسد
زین جهان پر زغم در کوی  جانان میرسد

روح انسان همچو مهمان است و در جسم و تنش
چون قضای ما رسیده دادن جان میرسد

گر چه از خاکیم و روزی  رجعت ماسوی اوست
قدر خود انسان شناسد عرش رحمان میرسد

از ازل رذل و شقاوت پیشه کس خلقت نشد
آدمی خود سوی شرّ و یا که  خوبان میرسد

با یقین گویم که روزی میرسد وقت معاد
وقت پاسخ دادن اعمال انسان میرسد

زان سفر کرده به برزخ یک نفر برگشت نکرد
هوش باش ای باخرد چون دادن جان میرسد

هرکسی یک جور شود در دام مرگ خود اسیر
یگ نفر در آب و دیگر سیل و باران میرسد

سفره رنگین کن اگر وقتت هنوز باقی بُوَد
بیخبر روزی بدان ناخوانده مهمان میرسد

هر کسی را چند روزی داده است فرصت به دهر
نوبت این گشت چو پایان نوبت تان میرسد

دل مکن رنجه اگر  گشتی تو صاحب جاه و مال
چون که روزی هم تقاص و کیفر آن  میرسد

گر سلیمانی و یا اسکندری مغرور مشو
صد هزاران داری گر شحنه و دربان میرسد

گر (صفا )در زیر آبی یا روی بالای ابر
پیک حق  برقبض جانت سهل و آسان میرسد


شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی
#پندیات
جدید ۹۹
نوبت ما
✳️✳️✳️♻️♻️♻️❇️❇️❇️🔴🔴🔴🔳🔳🔳

مردن و خوابیدن گور ، نوبت ما هم میرسه
رفتنِ این سفر به زور ، نوبت ما هم میرسه

شاه و گدا فرق نداره همه باید برن سفر
خوردن گوشت ز مار و مور نوبت ماهم میرسه

امان ز شام وحشت و تنگی و تاریکی قبر
دیدن خونهٔ بی نور ، نوبت ما هم میرسه

کجا میخای فرار کنی ز چشم تیز بین اجل
ز مردنت غصه مخور ، نوبت ما هم میرسه

مؤمن که ترسی نداره ضامنش مرتضا علیست
وصال و موقع سرور ، نوبت ما هم میرسه

یه روز میاد که میروی به پای میزان عمل
دیدن اون یومِ نُشور ، نوبت ما هم میرسه

هر کسی که لیاقت رفتن جنت نداره
دیدن اون ز راه دور ، نوبت ما هم میرسه

اگه میخای که ساکن بهشت بشی عمل میخاد
دیدن آن می طهور ، نوبت ما هم میرسه

دسته به دسته حوریان صف میکشن به خدمت
مؤمن باشی و هم صبور ، نوبت ماهم میرسه

عصیان مکن که میشوی اسیر خشم حضرتش
بترس ز نخوت و غرور ، نوبت ما هم میرسه

(صفا) بدان که مزرع قیامت هست و این جهان
بکار نمیاد زر و زور ، نوبت ما هم میرسه

شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی
#پندیات

🔷🔷🔷🔷🔴🔴🔴🔴🔵🔵🔵🔵🔵⚫️⚫️⚫️⚫️⬛️⬛️

دنیا طلبان را خبر از دار بقا نیست
چون درد قدیمی است و که دارو و دوا نیست

بی مهری دنیا را نگر در گذر عمر
چو آب به جوی میگذرد ما را حیا نیست

بر شهر خموشان بنگر خفته به صد زار
از پیر و جوان هست عیان و به خفا نیست

هر روزه زنند بانگ عزا مرده فلانی
از چیست که ما را خبر از روز جزا نیست

گر گرگ اجل بر تو رسد نیست و گریزی
کس قادر بگریختن از دست قضا نیست

نوح رفت و سلیمان شده تسلیمِ برِ مرگ
از دیده اجل مخفی. کس از شاه و گدا نیست

هر روز ببینیم که یکی رفته ز دنیا
‌پس از چه سبب ما را دگرخوف و رجا  نیست

ما در پی دنیا و اجل پشت سر ماست
چون کهنه درختیم جز تبر قسمت ما نیست

گیرم دو سه روزی تو شوی حاکم دنیا
هوش باش و مکن ظلم  که یقین شرط وفا نیست

چون بانگ عزا  را شنوی فکر سفر باش
مردن همگانی است  و فقط قست ما  نیست

با آبروی کس تو مکن بازی حذر کن
در قیمت و ارزش چیزی چون آن کیمیا نیست

در روز قیامت چوشود سنجش اعمال
اعمال ریائی که قبول کبریا نیست

در حد توانت بنما کسب فضیلت
چون غیر عمل مال جهان همره ما نیست

یارب  تو خودت  رحم به احوال (صفا) کن
در توشهٔ او کاری تو زان گردی رضا نیست

شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی
#پندیات

پندیات*
✔️✔️✔️🌺

به درد هم دوا بودن چه زیباست
چوگلها با صفا بودن چه زیباست
در این دنیای پرآشوب و وحشت
کمی هم با خدا بودن چه زیباست
به دورانی که اعمال است ریایی
بلی دور از ریا بودن چه زیباست
بشر در فکر شوم کدخدائیست
به فکر بی نوا بودن چه زیباست
زبانها با خدا دل مست شهوت
دل و حرف وهمصدا بودن چه زیباست
حسادت میبرد رحم ووفا را
بدور از این خطا بودن چه زیباست
میان حق وباطل نیست وراهی
تعصب را رها بودن چه زیباست
نباشد دین به دستار ومحاسن
به دین  هم آشنا بودن چه زیباست
بدان مرگ است دامن گیر انسان
به فکرش در نوا بودن چه زیباست
نبرده کس به همراه گنج وزیور
پی رفع بلا بودن چه زیباست
مکن کاری که دامن گیر گردد
بفکر ش در جزا بودن چه زیباست
اگر بد کرده ایی با خود نمودی
یقین دور ازجفا بودن چه زیباست
(صفا) اینقدر دهی پند بر خلایق
بدان درد آشنا بودن چه زیباست


شاعر قاسم جناتیان قادیکلائی
#پندیات
به چه قیمت؟

♻️♻️♻️♻️♻️✳️✳️✳️❤️❤️

ای آنکه شده اسمِ تو انسان،به چه قیمت
تزویر و طمع حیله و بُهتان به چه قیمت

تا کی بزنی لاف و به مردم بفروشی
کالای خودت را به دو چندان،به چه قیمت

دنیای خودت را بفروشی به مقامی
همنوع تو گریان و تو خندان،به چه قیمت

این پول و مقام،اینهمه ثروت به چه ارزد
با خود نبری ذره ای از آن، به چه قیمت

بالاتر از اسکندر ملعون که نباشی
گیرم که شوی رستم دستان،به چه قیمت

دین و دلِ خود را به چه ارزان بفروشی
وجدانِ خودت را تو به شیطان به چه قیمت

تنها به جهان مهر و وفا مانده و خوبی
شاید نشود فرصت ِ جبران، به چه قیمت

نا غافل اگر مرگ سراغِ تو بیاید
چشمی شود از دست تو گریان به چه قیمت

کاری نکن آنجا به خود اینگونه بگویی
ای آدم بی جنبه و نادان، به چه قیمت
#پندیات
پندیات*
✔️✔️✔️✔️✔️✔️
ایدل دمی بیدارِ  شو /چون سوی گورت میبرند
بردوش یاران  هدیه ای/برمار ومورت میبرند
راضی نباشی زین عمل /آخر به زورت میبرند
بر خانهٔ تاریک وتنگ /هم سوت وکورت میبرند
باید روی اندر سفر
رفتند و یاران سربسر

✔️✔️✔️✔️

برخیز زین خواب گران/ باید روی از این جهان
پیمانه چون لبریز شد/باید روی پیرو جوان
این قد شمشاد توهم/روزی شود مثل کمان
ای وای از روزجزا/گردد گناه تو عیان
نبود جهانت را وفا
این عمر را نبود بقا
✔️✔️✔️



یکدم برو اندر مزار/عبرت بگیر با حال زار
خفتند و خاموش از سخن /رعنا جوانان گل عزار
شاه وگدا بایک کفن /  گشتند زدنیا رهسپار
نه یار گردد قدرتت /نه باشدت راه فرار
درزیر خاک گردی نهان
گم میشود نام ونشان

✔️✔️✔️✔️

بشنو مکن ظلم وجفا /بینی یقین روز جزا
منما  جفا بر این وآن  /  دیگر نما جانا حیا
یک زره از خیرو زشرّ/ آنجا حساب آرد خدا
گر باشدت حب علی / یاری کند آنجا ترا
دنیا به مثل کشتزار
تخم نکو درآن بکار
✔️✔️✔️✔️

جانا بیا عصیان مکن/خودرا جزا گریان مکن
بنما محبت ای عزیز /قلب کسی لرزان مکن
تاروزی تو با خداست/ خواهش از این وآن مکن
روزی مبر از دیگران/خوشحال زخود شیطان مکن
بشنو(صفا) منما دراز
دست سوی کس جز چاره ساز

شاعر قاسم جناتیان قادیکلائی
#پندیات
❇️❇️❇️❇️✳️✳️♻️♻️♻️🩸💙

ای بنده بیا ساکن میخانۀ ما باش
ما شمع تو گردیم و تو پروانۀ ما باش
تا چند خوری باده ز پیمانۀ اغیار
پیمان بشکن طالب پیمانۀ ما باش
از عشق مجازی نشود کام تو حاصل
از عشق بتان بگذر و دیوانۀ ما باش
بیگانه شو از دیده که نادیده ببینی
بیزار تو از دیدۀ بیگانۀ ما باش
باز است در رحمت ما رحم به خود کن
در دام نیفتاده بیا دانۀ ما باش
این کهنه خرابات چرا می کنی آباد؟
بگذر تو ز آبادی و ویرانۀ ما باش
یک عمر شدی خانه به دوش هوس و آز
یک ماه بیا معتکف خانۀ ما باش
هر در که زدی دست رد آمد به جوابت
پس منتظر پاسخ جانانۀ ما باش
«ژولیده» مشو ریزه خور سفرۀ اغیار
مهمان منی بر سر پیمانۀ ما باش
#پندیات

(گر بشر شاه بُود یا که گدا می‌میرد )

❤️❤️❤️❤️🔹🔹🔹🔷🔷🔷💜💜
گر بشر شاه بُوَد یا که گدا می‌میرد
گر غنی هست و یا از فقرا می‌میرد

ناخدا غرّه مشو باد به غبغب مفِکن
که به جز ذات خدا غیر خدا می‌میرد

آدمیزاد اگر عمر دو صد نوح کند
یا که چون خضر خورد آب بقا می‌میرد

کاسه از آب چو لبریز شود می‌ریزد
هر درختی که بیفتاد ز پا می‌میرد

شمع گر شعله کشد از سر شب تا به سحر
ز نسیمی که وزد باد صبا می‌میرد

تا صداقت شود از صدق و صفا بهره بری
چون صداقت روَد از بین ، صفا می‌میرد

مهدیا زود بیا کز اثر فسق و فساد
نور ایمان بخدا در دل ما می‌میرد

منِ (ژولیده) چه‌گویم که ز دوری رخت
آه در سینه‌ی ما ، وقت دعا می‌میرد

"مرحوم ژولیده نیشابوری
#پندیات_ترکی
در فراق مادر


الله ننم ئولدی ائویمون سؤندی چراغی
گئتدی ئوزی صد حیف اولا بوش قالدی اتاقی
عطری گلور اما گزورم یوخدی سراغی
آثارینی گؤررم آنامین گؤز قاباقیندا
گؤزیاشی توکوب آغلیارام بوش اتاقیندا

آخر نغسی صاق صولونا بیر نظر ائتدی
یومدی گؤزونی دار فنادن حذر ائتدی
رخت سفرین باغلادی غملی سفر ائتدی
قلبیم غم آلور من باخورام هر یئره الله
دیداریمیزی قویدی فلک محشره الله

بیر ذره ئورکده آنامین مهری کم اولماز
عالمده ننه محنتی تک آیری غم اولماز
دنیا منه یولداش اولا والله ننم اولماز
هردم که گؤرردیم اونی روحیه تاپاردیم
آخر ننه می حسرتیلن قبره آپاردیم


تاب ائتمز آنا دردینه والله اوجا داغلار
غمدن اریوب سیل سرشکین یوزه باغلار
حقدور ئولوم اما ننه ئولسه اوغول آغلار
شوقیله دییردی منه لایلای بالا لایلای
آغلار گوزولن سسلورم ایندی ننم ایوای


قاره گییرم جامه وصلت سویارام من
فکر ایلمیون ذکر و نوادن دویارام م
سولموش یوزومی قبرینه هر دم قویارام من
اول لحظه ده احساس ائدرم دوردی دانیشدی
کوسموشدی گؤروب گؤزیاشیمی منله باریشدی

هر کس که الینده آنا تک نعمتی واردی
نه چهره سی آشفته دی نه محنتی واردی
هم شهرتی هم شوکتی هم عزتی واردی
چون وار آناسی فصل خزان دا اونا یازدی
هر گون ننه نین ئوپسه ایاقین گئنه آزدی
Forwarded from امیر یعقوبیان
.
#پندیات
#ترحیم_خوانی #ذاکر #خادم #مداح
#منوچهر_مددی


با چشم اشکبار غزل می سرایمت
ای غایب از نظر بخدا می سپارمت
.
صد سیلِ اشک ، راه ببندد بروی چشم
صد بغض راهِ سیل کند سد ، نبارمت
.
یک چشم اشک وچشم دگر خون فشان شدیم
بر برگ گل نوشته دلم ؛ دوست دارمت
.
درجان ودل که ریشه دواندست مهرتو
آخرچگونه باورِ دل شد ندارمت؟
.
هرجا که نام نیک شود نقل مجلسی
حاشا که بذرمهر تو در دل نکارمت
.
این جمله را که بایدش از آب زر نگاشت
“نیکیّ ونیکنام نمیرد” نگارمت
.
هرچند ظاهرا زبرم رفته ای ولی
برکنج دل به پیش عزیزان گذارمت
.
داود وار بود نوای تو دلنشین
باهرنوا وشعر تو من اشک بارمت

.
ذکرتو یاحسین شد وشعرت از حسین
ای روح با صفا به خودش می سپارمت
.
ارباب بی کفن بشود یارت ای عزیز
درمجلس حسین تورا یاد آرمت
.
“چون کام جاودانه میسّر نمی شود
خرم کسی که زنده کند نامِ جاودان”

#پندیات  
بیاد و در رثای مرحوم #داود_بیدقداری
شاعر و ذاکر آذری زبان 
.
#پندیات_ترکی
در فراق مادر

ابوالفضل عباسی معروفان

الله ننم ئولدی ائویمون سؤندی چراغی
گئتدی ئوزی صد حیف اولا بوش قالدی اتاقی
عطری گلور اما گزورم یوخدی سراغی
آثارینی گؤررم آنامین گؤز قاباقیندا
گؤزیاشی توکوب آغلیارام بوش اتاقیندا

آخر نغسی صاق صولونا بیر نظر ائتدی
یومدی گؤزونی دار فنادن حذر ائتدی
رخت سفرین باغلادی غملی سفر ائتدی
قلبیم غم آلور من باخورام هر یئره الله
دیداریمیزی قویدی فلک محشره الله

بیر ذره ئورکده آنامین مهری کم اولماز
عالمده ننه محنتی تک آیری غم اولماز
دنیا منه یولداش اولا والله ننم اولماز
هردم که گؤرردیم اونی روحیه تاپاردیم
آخر ننه می حسرتیلن قبره آپاردیم


تاب ائتمز آنا دردینه والله اوجا داغلار
غمدن اریوب سیل سرشکین یوزه باغلار
حقدور ئولوم اما ننه ئولسه اوغول آغلار
شوقیله دییردی منه لایلای بالا لایلای
آغلار گوزولن سسلورم ایندی ننم ایوای


قاره گییرم جامه وصلت سویارام من
فکر ایلمیون ذکر و نوادن دویارام م
سولموش یوزومی قبرینه هر دم قویارام من
اول لحظه ده احساس ائدرم دوردی دانیشدی
کوسموشدی گؤروب گؤزیاشیمی منله باریشدی

هر کس که الینده آنا تک نعمتی واردی
نه چهره سی آشفته دی نه محنتی واردی
هم شهرتی هم شوکتی هم عزتی واردی
چون وار آناسی فصل خزان دا اونا یازدی
هر گون ننه نین ئوپسه ایاقین گئنه آزدی

#ارسالی_محمد_حسینی


🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
#پندیات


رسم دنیا درهمین است آنکه آمد رفتنی ست

بعدِ رفتن نام نیکت بر زبانها ماندنی ست


تا توانی خلق را ازخود مرنجان با سخن

آنکه بالاتر نشیند ، آخرش افتادنی ست

عمرو جانت گرچه عمر نوح هم باشد ولی

شیشه ی عمرگرانم عاقبت بشکستنی ست

ثروتت بند است برشب شهرتت با یک تبی

عاقبت ثروت به دست وارثان بسپردنی ست

دل مبند بر مال دنیا ، مالِ دنیا بی وفاست

خرقه ی زرهم بپوشی سیم و زر نابردنی ست

🖤🖤🖤🖤🖤
#پندیات
#زبان_محاوره

پند زیبا/سبک غضب تو رفته از یادم خدا




چی میشد دل از ریا جدا میشد
کارامون فقط برا خدا میشد
این همه کینه نبود میون ما
دور هم بودیم به مثل قدیما
حرمت بزرگتر از یاد نمی رفت
ارزش ودین دیگه بر باد نمی رفت
ما مسلمونیم و اما به زبان
شیعه ایم فقط در اون حد بیان
ننگ و از تهمت بی جا نداریم
از دروغ دوری وحاشا نداریم
میبینیم گرسنه را بی اعتنا
ماه رمضان دم زنیم ز رَبّنا
آبروی مؤمن و به زیر پا
می نهیم اونم به اسماء خدا
چشم وهم چشمی برامون افتخار
دست خود در میاریم زخود دمار
شهرمون مثل لنینگراد شده
شهداهم مردم واز یاد شده
ما مسلمونی رو داریم زپدر
کافریم زگفتنش داریم حذر
بیا برگردیم و طغیان نکنیم
بیش از اینها دیگر عصیان نکنیم
بیا تا گرگ اجل نزد به ما
سر برآریم از گناه نزد خدا
چون که مرگ در پیش و مائیم رهگذر
عاقبت باید رویم اندر سفر
این همه دنبال پست و مال وجاه
کی کنی یادی زمرگ وازگناه
آنچه گفتم یک دمی اندیشه کن
ای(صفا) راه ولایت پیشه کن


شاعر قاسم جناتیان قادیکلایی

#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین

🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
#پندیات


عُــمر هَرکـس عـاقـبَـت روزی بپایان میرسد
آخَرَش هَر بی سَرو سامان به سامان میرسد

چند روزی بیــش نَبوَد عُـــمــر این دنیای ما
عاقـبت این درد بی درمان به درمان میرسد

ای خوشا بَر آنکسی که لحظهٔ جــان دادَنَش
بَر سَــــر بالیـــــن او شــــاه شَهیدان میرسَد

میکنند با خـویــش نجــــوا طائــران آسمان
خانه را آذیــن کنید زیرا کـــه مهمان میرسَد

هرکه با قـرآن و عــترَت زندگانی کرده است
هَرکـجا باشد به گوشش صوت قرآن میرسَد

هَر کسی پاداش کارَش را بگیــرَد اَز خـــدای
شاه باشد یا گدا پایـــش به میـــزان میرسَد

هَرکسی رَفتــه به پابوس علی موسی الرضا
در سه جـا به داد او شــــاه خُـراسان میرسَد

روضهٔ اِبنُ الشبیبَش هَـر زمــان خوانده شَوَد
مادَرَش در پای روضــــه دیده گریان میرسَد

هَر شَب جمـــعه که می آید ز جَنَّـــت فاطمه
هَمرَهَش ســـاقی کـوثَر سینه سوزان میرسَد

زائر آن پیکَــــر زَخمـــــی و عُـــریان میشَوَد
پای روضـــــه به شب شـــام غریبان میرسَد
•┈┈••✾•✾•✾••┈┈•
ابوالفضل‌فیض‌الله زاده

🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
#پندیات

در ســراب زنــدگی از خــود چــــرا غافل شدم
عــمـــر خود را صرف کردم زایل و جاهل شدم

دیـــــو نـــفس آمـــد ســراغم تا شدم تسلیم او
در مــــصاف حــــق و بـاطل جانب باطل شدم

جیـــفه ی دنـیا هدف گردید و غفلت شد فزون
دیــــن و دنـیا از کفم رفت و در آن عاجل شدم

دیـــر وقـتی این جبین با مُهر خاکی شد عجین
مــــعتـکــف در خانــه ی دنیای کــاه و گِل شدم

عـــهــد می بــندم که دل را بر کنم از این جهان
مــــن کـــه دریــا بودم و اکنون نم ساحل شدم

دیـــده بــــر گــیــرم از ایـــن دنیای فانی لاجرم
گـــر کـــــه از خـاکــم چرا اکنون اسیر دل شدم

مــــی ســپــارم هــستیم را گر به اهلش لاعلاج
ایــــن همـــه جـــهد از کـجا آمد چرا مایل شدم

خــاک ســنگینی کـه می ریزد به سر اندیشه کن
گـــرچــــه بـر همسایه می ریزد چرا شامل شدم

در جـــهان پـــر هــیــاهـــو تا به کی باشد فریب
عمر چون باد است و من از بیخ و بُن زایل شدم

در مـــصاف عـــقل و دل بـازنده عمر رفته است
فــرصتی نـــایــد کــه گـویم عامل و عاقل شدم

#محمد راعی خیرابادی

🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
#پندیات


حاج غلامرضا سازگار

جوانی می کند روشن چراغ زندگانی را
چه سود از اینکه در پیری کنی وصف جوانی را

حیات ما به تن روح خدایی بود از اول
دریغا سر بریدیم این همای آسمانی را

توانایی چو داری نیستت دوران دانایی
چو دانا می شوی بینی جفای ناتوانی را

شکارت می کند دست اجل با تیر مرگ آخر
اگر باور نداری کن نگه قدّ کمانی را

اگر خواهی نگیرد دزد ایمان، خانة دل را
به چشم خویشتن آموز رسم پاسبانی را

اگر در اوج قدرت، ناله مظلوم لرزاندت
سزد کز شیرحق گیری مدال قهرمانی را

ملک در سیر معراج تو از ره باز می ماند
به خود آی و رها کن این سرای استخوانی را

کشیده نفس سرکش تیغ، بهر کشتنت، جانا!
به جسمت تا بود جانی، بکش این دیو جانی را

به مهمانیّ شیطان نیست، جز خوان خطا ای دل!
خدا را بر شیاطین واگذار این میهمانی را

نفس آلوده، دل مرده، بدن کاهیده، جان خسته
سزد “میثم” بخوانی احتضار این زندگانی را


🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
#پندیات

جهت مداحی مراسم فوت:

بی خبر از هم دگر آسوده خوابیدن چه سود
بر مزار مردگان خویش نالیدن چه سود

زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید
ورنه بر سنگ مزارش آب پاشیدن ،چه سود

گر نرفتی سوی او تو در زمان بودنش
خانه صاحب عزا تا صبح خوابیدن، چه سود

زنده را زنده است اکنون قدرش را بدان
ورنه بر روی مزارش کوزه گل چیدن چه سود

زنده را در زندگی باید بدرد او رسید
ورنه مشکی از برای مرده پوشیدن چه سود

با محبت دست پیران راعزیز من ببوس
ورنه بر روی مزارش تاج گل چیدن چه سود

یک شبی با زنده ها غم خوار باش
ورنه بر روی مزارش زار نالیدن چه سود



🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤